نقش مدارس در ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان
هنگامه مصدق زاده، دکتری فلسفه تعلیم و تربیت
بهداشت روانی همان سلامت فکر و قدرت سازگاری با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت می کنیم روح خود را نیز باید مقاوم تر کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. در عصر ما، رفتار فرد و بشر نتیجهی عوامل متعددی نظیر خانواده، مدرسه و جامعه است. تأثیر خانواده در رفتار کودک بیشتر در دوران قبل از مدرسه است و پس از آن مسئولیت مدرسه در تربیت کودک سنگینتر خواهد شد. از جمله عواملی که می تواند دانش آموزان را در ارتقای بهداشت روانی یاری رساند عبارتند از:
بهبود وضعیت ایمنی و محیط فیزیکی مدارس:
سالهای مدرسه حیاتیترین دوران زندگی کودکان به ویژه برای رشد هیجانی آنان است از این رو ایجاد محیطی امن و سالم در مدارس برای رشد شاداب و مطمئن کودکان ضروری است. تقریباً همهی کودکان در دورهای از زندگی خود به مدرسه میروند. مدارس مانند شبکه امن از کودکان در برابر خطرهایی که بر یادگیری، رشد و سلامت روانی و اجتماعی تأثیر میگذارند محافظت میکنند. توانایی و انگیزه کودکان برای ماندن در مدرسه، یادگیری و استفاده از آموختههایشان متأثر از سلامت روان آنان است. محیط فیزیکی مدرسه از جمله شرایط ساختمانی، نور، رنگ و بهداشت محیط در سلامت روان دانشآموزان تأثیرگذار است.
افزایش آگاهی والدین در رابطه با بهداشت روانی فرزندان
خانواده اصلیترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی است. یکی از مهمترین نهادهای موثر در تربیت و رفتار آدمی را سازمان خانواده میدانند؛ از جمله مواردی که رفتار والدین باعث بروز اختلالات رفتاری کودک یا نوجوان در محیط مدرسه میشود و آثار نامطلوب خود را در محیط مدرسه نیز به جا میگذارند، عبارتند از: افراط یا تفریط در محبت، تنبیه و آزار رساندن ، اختلافات والدین، جدایی والدین، فقر فرهنگی، فقر شدید اقتصادی.
افزایش آگاهی معلمان و بهبود نگرش آنان دربارهی مهارتهای زندگی
روح بشر با یاد خداوند بزرگ آرام و قرار میگیرد. ایمان به خداوند یکی از محکم ترین پایه های سعادت بشر و سرچشمهی نیرومندی و قدرت روح است. اگر معلم تمام ابزارهای تربیت (آگاهی از روان شناسی کودک، آشنایی با مسائل علمی، علوم تربیتی، آگاهی از زوایای روحی-روانی کودک) را در دست داشته باشد؛ اما خداوند را در نظر نگیرد، در تربیت موفق نخواهد بود. یک معلم خوب میداند که هدفهای تربیتی باید جامع باشد، یعنی باید شامل جنبههای مختلف رشد انسان از قبیل معنوی، اجتماعی، عاطفی، بدنی و عقلانی شوند. یکی از وجوه لازم در ارتباط معلم و شاگرد رعایت حسن خلق است. تواضع معلم نسبت به شاگرد سبب ایجاد انگیزه ی قوی در او و توجه بیشتر به محتوای آموزش می شود. معلم کسی است که در عین صلابت علمی و آموزشی، قدرت اثرگذاری بر ابعاد وجودی و عواطف دانش آموز داشته باشد. مسئولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانش آموزان در مسائل اجتماعی و اخلاقی نیست، مدرسه مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تامین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانشآموزان است. یکی دیگر از عوامل مهمی که میتواند بر روی سلامت روانی دانش آموزان موثر باشد نگرش معلم نسبت به مهارتهای زندگی است. توجه به آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و نیز وجود سیستم مددکاری از آن جهت اهمیت دارد که اگر در این مرحله نوجوانان مهارتهای لازم برای مواجهه با زندگی را نیاموخته باشند، هم در بازار کار و هم در ارتباطات اجتماعی با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
افزایش آگاهی دانشآموزان در ایجاد شخصیت و جامعه پذیری آنها
مدرسه به عنوان پلی بین خانواده و جامعه عمل میکند و بچهها را برای ایفای نقش در دورهی بزرگسالی آماده مینماید. راههایی که به طور واقع بینانه به گسترش شخصیت دانش آموزان و جذب نیروهای خلاقشان در ادارهی جامعه منجر می گردد، عبارتند از. مسئولیت سپاری، شرکت دادن نوجوانان در فعالیتهای فوق برنامهی مدرسه، فعال نمودن آنان در زمینههای ورزشی، برگزاری جلسات بحث و گفتگو و نظرخواهی از آنان در اموری که مربوط به خود نوجوانان است.
تعلیم مهارت های لازم برای مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی
وقتی تمام نهادهای تشکیل دهنده ی جامعه مخصوصا دو نهاد مهم و تأثیرگذار یعنی خانواده و مدرسه با هم روابط متقابل داشته باشند، در امنیت اجتماعی مؤثر بوده و در جلوگیری از افزایش وقوع جرم در جامعه موفق خواهند بود. فرزندان، نوجوانان و جوانان جامعه بخش عمده مسائل تعلیم و تربیت را در خانه از الگوهای خود یعنی والدین یاد می گیرند و خانواده بیشترین تأثیر را در مسائل تربیتی و آموزشی فرزندان ایجاد می نماید. از آن جا که کودکان و نوجوانان سرمایههای جامعه میباشند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت جامعهی آینده است، لذا توجه جدی به محیط خانواده و مدرسه که نقش به سزایی در تکوین شخصیت دانشآموزان دارند، ضرورتی انکارناپذیراست.
در آخر می توان گفت هدف آموزش و پرورش تنها تعلیم دروس نیست؛ بلکه هدف پرورش جسم و روان دانش آموزان است. اگر چه تربیت جسمانی کودک در مدارس از سالها پیش مقرر شده ولی موضوع سلامت روان کودکان هنوز به شکل صحیح مورد توجه و عنایت مدرسه قرار نگرفته است و بر همین اساس گاه این غفلت مدرسه به طور غیرمستقیم در ازدیاد اختلالات روانی کودکان مؤثر واقع شده است.
منبع
مصدق زاده، هنگامه، ۱۳۹۰، نقش مدارس در ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان، همایش ملی آموزش و امنیت.