- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

مرثیه ای برای خاموشی تدریجی رودخانه های خوزستان؛ یادداشتی از دکترپرویز باورصاد

مرثیه ای برای خاموشی تدریجی رودخانه های خوزستان

دکتر پرویز باورصاد

دکتری حمل و نقل دریایی

استان خوزستان در بین کلیه استانهای موجود کشور از بسیاری زمینه های اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی، منابع طبیعی، صنعتی، کشاورزی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی دارای ویژگیهای زیست محیطی طبیعی، انسانی اجتماعی، و فرهنگی منحصر بفردی است! به طوری که امروزه مهمترین استان مولد کشور در تولید ناخالص ملی محسوب و از چهار بخش اقتصادی کشور در سه بخش نفت و گاز، صنعت، و کشاورزی همیشه دارای مقام اول و دوم استانی، و در بخش خدمات هم معمولا چهارم می باشد. این اهمیتها از دیرباز و بقول سیاسیون و سیاحان غربی به دلیل تجمیع چند عامل مهم تولید یعنی: ۱. بزرگترین جلگه حاصلخیز کشور، ۲. رودخانه متعدد و تمام فصل پرآب با پراکندگی مناسب و متصل بهم و قابل کشتیرانی محلی و بین المللی ۳. آفتاب و رطوبت خوب مولد محصولات کشاورزی و ۴.  غنا و تنوع فرهنگی/اجتماعی عمیق مردم به لحاظ قرار گرفتن در انتهای منطقه تمدن ساز جهانی بین النهرین است! که مردم را در کار و کسب و صنعت و زندگی مسالمت آمیز در کنار هم و تا قبل از شروع و رشد استعمار از اواخر قرن ۱۸ در منطقه بوده است.

حضور استعمار در همه جهان و از جمله در جنوب ایران و خوزستان غنی با توصیف غربی فوق! صرفا برای بهره برداری و انتقال منابع طبیعی و تولیدی و ثروت اندوزی بوده که با برنامه ریزی دقیق علمی سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی نظامی جامع و کارآمد همراه و بطور موفق و تدریج در همه جا و در خوزستان در سایه تضعیف و اجیر کردن حاکمان خرد و کلان و در غالب تجارت و تولید اجرا گردید. اولین آثار بجا مانده از غارت استعماری با کمک ایادی محلی و ملی استفاده از منابع طبیعی وقت قرن ۱۸، در زمینه محیط زیست منطقه را می توان در تاثیر ترافیک کشتیهای انبوه بخاری چوب سوز بیش از ۱۰۰ سال در منطقه خلیج فارس و رودخانه کارون، دز، جراحی و زهره و کرخه که برای مردم وقت تهیه و گردآوری سوخت کشتی ها شغل نان آب داری بوده! و به تدریج محیط زیست بسیاری غنی جنگلی بومی را لخت و تضعیف و تا شروع نفتی شدن چاه شماره ۱ مسجدسلیمان در اواخر قرن ۱۹ میلادی که موضوع تاثیر قاطع حیات گونه های گیاهی خوزستان و منطقه را برای فعالیت مته های حفاری وقت را  تشدید نمود به طوری که وقتی منطقه مواجه با کمبود اشجار (کنار و بلوط و …) گردید! با قیمت بسیار گزاف مبادرت به استفاده از روغن حیوانی گردیدند! اینها مطالبی متاثر از مستندات غربی ها در منطقه ما است و استباطات وخیم تری را نیز می توان از فعالیت وقت درک قطعی نمود! که به هیچ وجه قابل انجام نبود! مگر به اظهار خودشان ایجاد نفاق و تزلزل در صفوف متحد و منسجم در اجتماع مردم و حکام وقت به لطایف الحیلِ دادن کار، تفنگ، سکه و زر، انحصار مشاغل و تجارت و پیمانکاری های محلی برنامه ریزی شده به بومیان که حتی در همین سواحل بوشهر تا هرمزگان و سیستان وبلوچستان منطقه را عاری از چوب درختان خاص لنج سازی وقت که مرکزیت منطقه ای آن در خلیج فارس سواحل ایران قرار داشت، نمودند!

صدمه شدید و غیر قابل جبران دیگری که بر بدنه محیط زیست منطقه و بخصوص خوزستان وارد کرد! تاثیر بر حیات وحش بود! که به شدت مثلا بر زندگی شیر ایران که خوزستان و کناره های رودخانه ها و نواحی کم ارتفاع گرمسیری آن سکنا داشت گذاشت (به اظهار منابع انگلیسی) و آخرین آن تا سال ۱۳۲۰ شمسی شکار گردید و بقیه وحوش تجاری نیز به شدت کاهش یافتند!

تاثیر پنهان و مخرب تدریجی زیست محیطی دیگری که در خوزستان بوجود آمد و کمتر از آن گفته شده! کور یا پر کردن شعبات متعدد رودخانه اصلی، تالابها و یا خورهای کوچک و بزرگ دریایی استان و منطقه از شروع قرن بیستم و به دلیل پروژه های وسیع نفتی و تاسیسات جانبی و به خصوص ایجاد جاده ها و پل های دسترسی و راه آهن های محلی و سرتاسری در استان بود! که در واقع به مثابه دهلیزهای حیات زمین و خاک عمل می کردند!

تخریب مهیب دیگر محیط زیست خوزستان به تدریج از بدو صنعتی شدن ایران از دهه ۱۳۴۰ شمسی آغاز گردید! که طی آن علاوه بر آثار تخریبی ناشی از پایتخت نفت و انرژی های فسیلی کشور و منطقه به دلیل موقعیت های جغرافیایی و منابع طبیعی به مرکزیت تولید انرژی «برقآبی» و آب کشور و همچنین طرح های ویرانگر و زنجیره ای موسوم به «کشت و صنعت نیشکر» و سپس مرکزیت صنایع فولاد کشور و با ایجاد «سازماندهی ملی خاص دولتی در سطح مدیران گوش به فرمان مطاع … » مبدل گردید! که هر کدام به تدریج عوارض مهلکی را بر محیط زیست طبیعی شکننده و دستکاری شده خوزستان با اقلیم خاص گرم و رطوبتی جلگه ای آن وارد گردید! برای خوزستان به عنوان قطب تولید برق-آبی کشور ده ها سد بزرگ  در دامنه های کم ارتفاع شمال آن طراحی که ضمن داشتن محسنات عدید برای کشور دارای ده ها عارضه پنهان و آشکار زیست محیطی تدریجی و درازمدت برای خوزستان هم درجریان اجرای سدسازی ها و هم بعد از عملیات بهره برداری از آنها با توجه به ساختار دولتی آمرانه مدیریتی حاکم بر جامعه بود! مثلا هر سد به عنوان انبار عظیم و وسیع ذخیره آب اجبار ده ها و صدها روستا را در سکوت دولتی و اجتماعی عمومی جامعه به زیر آب فرو می برد، و مردم بیچاره آواره و حتی سرکوب می شدند، تاثیرات اجتماعی زیادی را برجای گذاشته است! همچنین خوزستان و کناره های رودخانه مهد تمدن باستانی قطعی چند هزار ساله با آثار بدیهی بوده که به جز کاوشهای باستان شناسی سطحی خواص! تقریبا بکر مانده! ولی عمده آنها که در دامنه کوه های حاشیه سدهای عظیم ساخته شده محو و به زیر آب دفن گردیدند!

سد ها و بهنرا آنها پروژه های متعدد انتقال آب سرشاخه ها به استانهای کویر، اصالتا به عنوان مانع جریان طبیعی آب عمل می کنند! و جریان طبیعی رودها دارای اثرات منفی بر ویژگی های  اساسی حیات و محیط زیست آن در کوتاه و درازمدت است. مثلا کاهش شدید جریان آب رودخانه ها در طول آبگیری حداقل یکی دو ساله! در طول آن باعث رسوب کوتاه و درازمدت محلولات موجود در آنها برای همیشه در رودخانه می شود! یعنی عمق آب به تدریج کاهش و جزایر از درون آب سر بر آورده که ساخت بیش از شش سد بزرگ از سال ۱۳۴۶ شمسی بر روی کارون بزرگ (کارون  و دز) باعث ایجاد ده ها جزیره مثلا در قلب شهر اهواز شده که حاکی از تهدیدی بسیار بسیار قوی برای ایجاد سیل و خراب قطعی برای مناطق زیر دست سدها در موقع بارندگی های شدید و طولانی و بعد پر و سر ریز شدن آنها می شود! زیرا جزیره ها از حجم مجرای رودخانه به شدت می کاهند، و لذا توان کشش حجم آب موقتی آنها کم و سیل به درون شهرها و سواحل دور و نزدیک و ویرانی می شود. از طرف دیگر، ایجاد این تعداد سدها و ظرفیت ذخیره آب آنها متناسب با میزان بارندگی منطقه و حوزه آبی زاگرس جنوبی که کلا به وسیله پنج رودخانه از دشت خوزستان و دشتستان و …. وارد کارون و اروند رود و خلیج فارس می شود، نیست! زیرا کلا حقابه های متنوع اجتماعی شهر و روستایی، کشاورزی، صنعتی، محیط زیستی نظیر تالابها و آبزیان جانوری و گیاهی را در قالب مصارف ضروری و حیاتی دستخوش نوسان، کاهش و غالبا بعد بیش از ۵۰ سال از عمر آنها بکلا محروم! و نابودی حیات انسانی، آوارگی مردم و محو حیات جانوری و ….. بطور قطعی شده است! که متاسفانه نظام مدیریت سدها یعنی وزارت نیرو، به جای مدیریت جامع و متولی گری ملی! صرفا به فکر تولید برق-آبی بوده! و لزوما اثرات تنگناهای ناشی کاهش باران و برف طبیعی را به اهالی چند میلیونی پائین دست تحمیل کرده و صدای عوارض و مشکلات را هم به طرق مختلف مدیریت و پیوسته به لحاظ آب و نان دار بودن عظیم سرمایه گذاری هر سد! با ساخت سدهای بیشتر کوبیده می شود! در حالی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته با قطعی به عوارض سدها! بر محیط زیست پائین دست رودها، پدیده های برچیدن سدهای بزرگ و همچنین آزادکردن مجدد جریان طبیعی رودخانه ها مبادرت کرده اند! این عوارض عبارتند از کاهش خصوصیات فیزیکی و بیولوژیکی رودخانه ها در قالب کم و کیف آب یعنی افزایش تدریجی شوری آب رودخانه، بد بو شدن آن، بیماری زا شدن، غیرقابل شرب شدن طبیعی آب برای حیوانات و یا آلودگیهای میکروبی و غیره که طی ۵۰ سال اثرات و عوارض منفی ساخت سدها و پروژه انتقال آب سرشاخه های کارون و دز و…‌‌ به نواحی مختلف استانهای کویری اصفهان، یزد، قم و کرمان در آینده نزدیک، که همه در حوزه آبی کاملا متفاوتی از حوزه خلیج فارس قرار دارند (یعنی حوزه مرکزی و مرداب گاوخونی و ….)، پدید آمده بیش ۵ برابر دبی متوسط سالانه یا عبور یا آورد آب رودخانه های منتهی به خوزستان را کاهش و موجبات آثار تبعی دیگر یعنی خشک و پودر و پوک شدن خاک حاصلخیز جلگه خوزستان که به صور مختلف بوسیله رودخانه ها مستقیما و سالانه مشروب و با سیلابهای گهگاهی مرطوب و خیس می شد، گردیده، و سیستم مدیریت آب و رودخانه کشور یعنی وزارت نیرو از آن غافل بوده تا از ده سال قبل یکباره پدیده شوم «ریزگرد»ها ظهور و امان از زندگی غرب و جنوب غرب کشور بیرون آورده است. وجود هورالعظیم در غرب و تالاب شادگان در شرق آن با ابعاد عظیم مساحتی که دارند در استان خوزستان، علاوه بر استفاده های اقتصادی معمول! عامل اصلی ایجاد تعادل هوا و جریان طبیعی هوا در خوزستان و جنوب غرب و با توجه به جریان غربی شرقی شمالی وزش باد و بارش برای کل کشور است! که متاسفانه در اثر عوارض ناشی از سدسازی ها و پروژه های انتقال آب به تدریج رو به خشکی نهاد و نه تنها ریزگردها ایجاد شد! بلکه رطوبت هوای منطقه را هم حذف! و نتیجتا خشکی و افزایش دما را باعث و پدیده ریزگردها را تشدید و زندگی مدرن شهر و روستایی را با شرایط اقلیمی سخت تاریخی به مراتب سخت تر نمود!

سدها مقدار عظیمی آب را در پشت مخازن خود و در وسعت عظیمی دپو میکنند! که دارای سطح مقطع وسیعی است و نتیحتا تبخیر حجم زیادی از آب موجود حبس شده که به پائین دست هم نمیرسد!!! تبخیر و بهوا میرود که اندازه اش برابر کل مصرف آب شرب کشور است!!!!!! از طرف دیگر امروزه ثابت شده حبس آب در پشت سدها، تولید گاز متان کرده که تاثیر منفی روی اتمسفر و ….‌ میگذارد.

نقش را در تخریب لایه اوزون و تغییرات شدید آب و هوایی ایفا می کنند گاز کربنیک, متان, اکسید نیتروژن نیتروس وکلروفلوروکربن ها CFC از جمله گازهای گلخانه ای شمرده می شوند؛ که

انتشار بالای گازهای گلخانه‌ای، بیشترین نقش را در تخریب لایه اوزون و تغییرات شدید آب و هوایی ایفا می‌کنند.گاز کربنیک، متان، اکسید نیتروژن (نیتروس)وکلروفلوروکربن‌ها (CFC) از جمله گازهای گلخانه‌ای شمرده می‌شوند.

یکی از عوارض بدیهی دو پروژه سدسازیها و انتقال آب سرشاخه ها، شور شدن  چند صد در صد اب شرب شهرهای اهواز و بخصوص شهرهای خرمشهر و آبادان است که قبل از جنگ تحمیلی مردم مستقیما آب رودخانه را در لوله دریافت و مصرف میکردند؛ در حالیکه، دهها سال است که آب مصرفی آنها فقط از طریق آب تصفیه کنهای خانگی تبدیل و مصرف میشود! چرا؟ چرا صدها هزار نخل در جزیره آب و شادگان فقط طی دهسال گذشته سوخته؟ چون تعادل و حد اب شیرین کارون بعلت پروژه های انتقال اب به کویر کاهش و نتیحتا آب کارون شور دریایی شده و کشاورزی و نخیلات دیگر تاب نمیآورند! معضل ملی سد گتوند نیز بدست فراموشی سپرده شده! خاک زرخیز جلگه را بعلت افزایش شدید شوری آب کارون آرام آرام پوک و غیر قابل استفاده میشود! ضمن کلیه پروژه کشت و صنعت انجام شده نه تنها اقتصادی نیست و تمام محصولات آنها را وارد میکنند! بلکه رویه کاشت و برداشت نیشکر کاملا سنتی و با تکنولوژی ۵۰ سال گذشته بوده و ۱۰۰٪ صد محیط زیست خاک و هوا برای خو‌زستانها با دهها عارضه اثبات شده تنفسی شده!!!

عارضه سد ها و پروژه های انتقال آب بانضمام بیش از ۵۰ پل رودخانه ای روی کارون باعث حذف کشتیرانی از کارون بعنوان تنها رودخانه بین المللی قابل کشتیرانی  کشور با سابقه هزاران ساله شده است! که هیچ کشور هوشمندی اینکار را بخاظ مزیتهای بلاشک شیوه حمل آبی نسبت به جاده ای و راه آهن نکرده و نمیکند! و علت آن کاهش عمق و عرض رودخانه و موانع پلها در طول پنحاه سال گذشته و تشدید موضوع طی دوره بعد انقلاب میباشد.