- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

لباس گشاد اقتصادی بر پیکر نحیف اجتماعی؛ تاملی بر پیامدهای اجتماعی منطقه آزاد تجاری در بوشهر

تأملی بر پیامدهای اجتماعی ناشی از ایجاد منطقه­ ی آزاد تجاری در بوشهر

لباس گشاد اقتصادی بر پیکر نحیف اجتماعی

 

محسن عباسپور؛ پژوهشگر علوم اجتماعی

دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه شیراز

منتشرشده در یازدهمین شماره دوهفته نامه آوای هامون – ۲۶ مرداد ۹۵

ایجاد منطقه ­ی آزاد تجاری، در مفهوم نخست آن یک فعالیت اقتصادی قلمداد می­شود. اما در پس این فعالیت اقتصادی، تبعات متعدد اجتماعی متوجه سرزمینی می­شود که به عنوان منطقه­ی آزاد تجاری انتخاب و معرفی می­شود. تبعاتی که عدم شناخت صحیح آنها و عدم آمادگی برای کنترلشان باعث خواهد شد که نه تنها دست­آورد اقتصادی ـ اجتماعی برای این مراکز آزاد فراهم نشود، بلکه موجی از آسیب­های متعدد اجتماعی در دامان آن رها شود.

باتوجه به قوت گرفتن تبدیل بخشی از بوشهر به منطقه­ی آزاد تجاری، این سوال اساسی پیش­روی اندیشمندان اجتماعی مطرح می­شود که به واقع زیرساخت­ها و قوانین موجود در این شهرستان و استان تاچه اندازه آماده­ی پذیرش شرایط جدیدی هستند که از مدد تبدیل شدن به منطقه­ی آزاد تجاری متوجه آن خواهد شد؟ بدنه­ی اجتماعی بوشهر تا چه حد آمادگی خروج از یک اقتصاد محلی (و یا خیلی خوشبینانه منطقه­ای) و ورود یک­باره به عرصه­ی رقابت­های جهانی دارد که فرمول­های آن براساس نظام سرمایه­داری آزاد نوشته شده است؟

مفهوم اقتصادی «منطقه­ی آزاد تجاری» بیش از هرچیز با مفهوم «توسعه» در علوم اجتماعی همسایگی و همبستری دارد. فرضیه­ی ایده­آل در تبیین رابطه میان این دو مفهوم آن است که با تبدیل شدن بوشهر به منطقه­ی آزاد تجاری، این مفهوم رابطه­ی مستقیمی با توسعه برقرار کرده و منجر به رشد آن شود. اما توسعه در مفهوم علوم­اجتماعی آن مستلزم وجود زیرساخت­ها و بسترهایی است که در صورت فقدان آنها نه تنها توسعه­ای شکل نمی­گیرد، بلکه هر فعالیت اقتصادی غیرکارشناسی شده­­ای نیز منجر به حصول نتایجی عکس خواهد شد. این رابطه­ی معکوس توسعه­ای نامتوازن ایجاد خواهد کرد و در نهایت چنین توسعه­ی نامتوازنی فشار سنگینی بر بدنه­ی اجتماعی وارد خواهد آورد.

اگر به دنبال یافتن تصویری کلی باشیم بایستی بر این نکته تأمل کنیم که آیا تبدیل شدن بوشهر به منطقه آزاد تجاری می­تواند منجر به تقویت بخش­های میانی جامعه شود یا نه؟ پاسخ من باتوجه به مشاهدات عینی که در سطح شهر و استان بوشهر دیده می­شود، صراحتاً منفی است.

ایجاد مناطق آزاد تجاری از دهه­ی ۱۹۶۰ به عنوان یکی از راه حل­های پیوستن کشورهای جهان سوم به بازارهای جهانی و خروج از بحران عقب­ماندگی اقتصادی آنها مطرح شد و بلافاصله در دستور کار برخی از دولت­ها قرار گرفت. پاره­ای از این کشورها به خوبی دریافته بودند با ایجاد اسمی منطقه­ی آزاد تجاری نمی­توانند چرخ توسعه­ی کشورشان را به حرکت درآورند و بر این اساس در گام نخست شروع به ایجاد زیرساخت­های گسترده­ای نمودند. نهادهای آموزشی و تحقیقاتی را به موازات امکانات فیزیکی توسعه دادند و شروع به فربه نمودن نهادهای اجتماعی و کسب آمادگی برای پوشیدن لباس گشاد و پرزرق و برق توسعه­ی اقتصادی نمودند.

به عنوان مثال و براساس گزارش وزارت امور اقتصادی و دارایی در بندر آزاد تجاری «جبل­علی» در امارات متحده عربی ۳پایانه دریایی با ظرفیت پذیرش هر نوع کشتی، ایجاد و اتصال کامل به تمامی بزرگراه­ها، دارا بودن فرودگاه بین­المللی اختصاصی و فرودگاه­های حاشیه، تأمین برق و آب به طور کامل و دارای تجهیزات مخابراتی بسیار پیشرفته، ایجاد پروژه­های عظیم توریستی مسکونی، ۴۸هزارمترمربع انبار، ۴۲هزارمترمکعب سردخانه مهیا شد و یا در منطقه آزاد تجاری «های­نای» واقع در کشور چین ۱۹۵هتل با درجه­بندی متفاوت و یا در منطقه آزاد تجاری «شیامین» در کشور چین ۱۷بیمارستان و ۵۰۲ موسسه تحقیقاتی و ۸موسسه آموزش عالی در زمان تبدیل شدن به مناطق آزاد تجاری وجود داشته است. (وزارت امور اقتصادی و دارایی، ۱۳۸۱)

مقایسه ابتدایی وضعیت این مناطق با وضعیت فعلی بوشهر، ما را متوجه طنزی تلخ می­کند از فاصله­ی فراوانی که با زیرساخت­های مورد نیاز یک منطقه­ی آزاد تجاری داریم. شهری که در شرایط معمول با چالش­های متعدد اجتماعی مواجه است و بسیاری از امکانات و زیرساخت­های آن مانند بیمارستان، راه، مسکن، امکانات گمرکی و… حتی جوابگوی نیاز شهروندان حال حاضر آن نیست، چگونه می­تواند و چطور می­خواهد وارد بازی بزرگی در عرصه­ی رقابت­های سرمایه­داری در نظام جهانی شود؟ چگونه می­خواهد در مفهوم والرشتاینی آن از یک منطقه­ی «حاشیه» به یکباره وارد یک منطقه­ی «نیمه­پیرامون» و یا «پیرامون» شود؟

وجود چنین وضعیتی در بوشهر در شرایطی شکل می­گیرد که تجربه­ی ایجاد مناطق آزاد تجاری در کشور، دیگر مانند سال ۱۳۶۸ نیست که نظام اقتصادی ما فاقد چنین تجربه­ای بود و تازه از آن سال شروع به ایجاد چنین مناطقی نمود. امروز ما وضعیت پیش­روی چندین منطقه­ی آزاد تجاری ایجاد شده در کشور را داریم که گرچه مانند بسیاری از موارد دیگر در کشور فاقد پژوهش­های گسترده و عمیق جهت آسیب­شناسی آنها هستند، اما همان اندک مطالعات صورت گرفته نیز حاکی از عدم تحقق اهداف در نظر گرفته شده به واسطه­ی فقدان زیرساخت­ها و عدم روزآمدی قوانین و مقررات و… است.

به عنوان مثال در پژوهشی که پس از یک­دهه از تبدیل شدن سه منطقه­ی کشور به منطقه­ی آزاد تجاری صورت گرفت، مشاهده می­شود مناطق آزاد سه گانه (کیش، قشم و چابهار)، به دلیل ضعف امکانات و تأسیسات زیربنایی، عدم منابع تأمین درآمدها، عدم ثبات سیاسی، عدم جذب سرمایه­گذاران داخلی و خارجی، عدم جایگاه تعریف شده در برنامه­های کلان و راهبردهای توسعه اقتصادی کشور، نتوانسته­اند عملکرد موفقی ارائه نمایند. (اسفندیاری،۱۳۸۴: ۱۲۰)

و یا پژوهش­های جدیدتری مانند آنچه دکتر کرامت­الله زیاری و همکارانش در سال ۸۹ منتشر نمودند نشان می­دهد فقدان سازمان­های اجرایی و عدم برخورداری از مدیریت صحیح و کارا، انعطاف­ناپذیری در قوانین و مقررات مربوط به سرمایه­گذاری­های خارجی در منطقه آزاد چابهار، فقدان و کمبود امکانات زیربنایی اولیه از مهمترین موانع توسعه منطقه آزاد چابهار و به تبع آن استان سیستان و بلوچستان می­باشد. (زیاری، ۱۳۸۹: ۱)

صراحت این موارد در حالی است که ما اکنون می­توانیم به وضوح وضعیت نقاط دیگری که در کشورهای توسعه نیافته و تقریباً همزمان با این سه نقطه در کشور تبدیل به مناطق آزاد تجاری شدند را مشاهده نماییم. تجربه­ی دبی که نه تنها موفق به جذب سرمایه­گذارهای ایرانی شد بلکه سیلی از بودجه­ی مملکت را از طریق جذب گردشگران ایرانی به چنگ آورد، اظهر من الشمس است. فقدان زیرساخت­ها، آماده نبودن بستر اجتماعی و به ویژه خطرپذیری بالای سرمایه­گذاری در کشور مخصوصاً برای سرمایه­گذارهای خارجی به دلایل مختلف قانونی و سیاسی، در نهایت منجر به آن شد که مناطق آزاد تجاری ایران نه تنها نقطه­ی هدف برای سرمایه­گذارهای خارجی نشوند بلکه برای سرمایه­گذارهای داخلی نیز جذابیت چندانی نداشته باشند. تا آنجا که به عنوان مثال کل سرمایه­گذاری خارجی جذب شده توسط همه مناطق آزاد ایران در دوره ۵ساله از ۱۳۷۲ تا پایان ۱۳۷۶ فقط برابر ۸/۱۱۰ میلیون دلار است. در حالیکه مبلغ سرمایه­گذاری خارجی در منطقه «شانگهای» چین فقط در سال ۱۹۹۶ بیش از ده میلیارد دلار بوده که بیانگر ۷/۵۵ درصد سرمایه­گذاری خارجی آن سال در چین بوده است. این مبلغ تا پایان سال ۱۹۹۸ یعنی ظرف مدتی کمتر از سه سال از مرز ۴۳میلیارد دلار گذشت. (سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شانگهای: ۱۹۹۹)

موضوع آنجا ابعاد بغرنج­تری می­یابد که مناطق آزاد تجاری ایران به جای آنکه وابستگی ما را به اقتصاد نفتی کاهش دهند و به جای آنکه توان تولیدی را در کشور افزایش دهند، بیش از هرچیز در خدمت «تجارت» درآمده­اند. نقطه­ی مطلوبی برای افزایش واردات به کشور شده­اند و سودهای کلانی را متوجه واسطه­گران و آنانی نموده­اند که سرمایه­ی خود را به جای تولید در بخش­های واردات و صادرات هزینه می­کنند.

یکی از اصلی­ترین تفاوت­های میان «تولید» و «تجارت» در توان تولید برای تقویت بخش­های میانی جامعه است. پتانسیلی که تجارت فی­نفسه فاقد آن است. تولید کننده ناچار به ایجاد اشتغال و در نتیجه تقویت گروه­های پایین­تر جامعه است و از این رهگذر می­تواند بخش­های میانی جامعه را تقویت نماید. اما تاجر عملاً نیاز چندانی برای به کارگیری نیروهای کار ندارد. در چنین الگویی نمی­توان انتظار داشت ارزش افزوده­ای متوجه بخش­های میانی جامعه شود و در نهایت شکاف­های میان قشر پایینی جامعه و طبقه­ی سرمایه­دار بیشتر می­شود و در نهایت آبی به آسیاب «جامعه­ی مدنی» ریخته نخواهد شد.

این در حالی است که قشرهای پایین اجتماع در مناطق آزاد تجاری به قول معروف نه تنها از آتش این مناطق آزاد گرم نمی­شوند، بلکه از دود ناشی از افزایش هزینه­ها کور می­شوند. کافی است به موج­های اخیری که تنها در بازار مسکن بوشهر و پس از هر بار اعلام خبر تبدیل شدن بوشهر به بندر آزاد تجاری پدید آمد دقت کنیم. با هر بار اعلام این خبر موجی از افزایش هزینه­ها در بازار مسکن پدید آمد و بار سنگین این موج مستقیماً بخش­های پایین و حتی میانی جامعه را هدف گرفت؛ و این یکی است از ده­ها آسیبی که می­تواند به وجود آید.

بنابراین براساس تجربه­های داخلی و خارجی ناشی از ایجاد مناطق آزاد تجاری به وضوح مشخص است چنانچه زیرساخت­های گسترده­ای فراهم نشوند و قوانین موجود روزآمد نگردند و سیاست­گذاری­ها به سمت «سخت­گیری بر تجارت» و «سهل­گیری برای تولید» گرایش داده نشوند، تبدیل بوشهر به منطقه­ی آزاد تجاری در نهایت منجر به بروز توسعه­ای ناموزون و به دنبال آن ایجاد آسیب­های اجتماعی تازه­ای خواهد شد.

بوشهر شرایط جغرافیایی و منطقه­ای بسیار مستعدی برای تبدیل شدن به یک منطقه­ی آزاد تجاری دارد. اما این شرایط گرچه لازم و ضروری­اند ولی به هیچ­روی کافی نیستند. در کشورهایی مانند امارات متحده­ی عربی یکی از سیاست­گذاری­هایی که همزمان با «توسعه­ی اقتصادی» در جهت تقویت توان بخش­های میانی جامعه و مشخصاً قشرهای پایینی آن و در نتیجه «توسعه­ی اجتماعی» صورت گرفت، لزوم حضور و عضویت شهروندان این کشور در هیئت­مدیره و یا بخش­های کلیدی شرکت­های سرمایه­گذار بود. سیاست­گذاری که در نهایت منجر به رشد چشمگیر توان مالی مردم آن کشور و پس از آن ورود مستقیم آنها به بازارهای جهانی شد. برای مردم بوشهر چه سهمی در نظر گرفته شده است؟ آیا بخش­های پایینی جامعه­ی بوشهر قرار است در نهایت مستقیماً وارد این رقابت جهانی شوند و یا صرفاً به عنوان ترخیص­کار و نیروهای ترانزیتی و… از این سفره­ی وسیع اقتصادی توشه خواهند گرفت؟

به استناد تجربه­های فراوان در سطح کشور و خارج از کشور، می­توان اذعان نمود هر فعالیت اقتصادی که نتواند بخش­های میانی جامعه را تقویت کند در نهایت منجر به ایجاد شکاف­های عمیقی در سطح اجتماع خواهد شد. شکاف­هایی که پیامدهای آن را در رشد آسیب­های اجتماعی و… می­توان یافت. یک نمونه­ی چنین آسیب­های اجتماعی در پژوهشی که سال گذشته در خصوص پیامدهای منطقه­ی آزاد تجاری برای قشم به وجود آمد می­توان به وضوح مشاهده نمود. منطقه­ای که پرچم­دار مناطق آزاد تجاری ایران است و دو دهه است که چنین عنوانی را یدک می­کشد. نتایج این تحقیق که برای پایش تبعات تبدیل شدن قشم به منطقه­ی آزاد تجاری صورت گرفته بود، به صراحت بیان می­کند که «یافته­ها نشان می­دهد میزان وقوع جرم در منطقه آزاد قشم نسبت به گذشته بیشتر شده است(۵/۵۶%)»(رستم گورانی،۱۳۹۲: ۲۸)

منابع:

ـ اسفندیاری، علی­اصغر و همکاران. (۱۳۸۴). ارزیابی عملکرد مناطق آزاد تجاری ایران و تأثیر آن در توسعه اقتصادی این مناطق. پژوهشنامه اقتصادی، بهار۸۴، شماره۱، ۱۴۶ـ۱۱۹.

ـ دهقانی، محمدرضا. (۱۳۷۳). کلیاتی درباره مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی. ماهنامه تعاون، فروردین ۱۳۷۳، شماره ۳۱، ۱۳ـ۱۰.

ـ زیاری، کرامت­الله و همکاران. (۱۳۸۹). نقش منطقه ازاد چابهار در توسعه منطقه­ای استان سیستان و بلوچستان. مجموعه مقالات چهارمین کنگره بین­المللی جغرافیدانان جهان اسلام.

ـ سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شانگهای. (۱۹۹۹). اطلاعاتی از شانگهای، سفارت جمهوری اسلامی ایران در چین. بند۱۱ (سرمایه­گذاری خارجی در شانگهای)، ۴.

ـ سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شانگهای. (۱۹۹۹). آشنایی با مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی جمهوری خلق چین. سفارت جمهوری اسلامی ایران در چین.

ـ رستم­گورانی، ابراهیم و همکاران. (۱۳۹۲). بررسی جایگاه مناطق آزاد تجاری جزیره قشم در توسعه پایدار و امنیت اجتماعی. دو فصل­نامه علمی ـ پژوهشی آمایش سرزمین، دوره پنجم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۲، ۴۹ـ۲۷.

ـ وزارت امور اقتصادی و دارایی. (۱۳۸۱). گزارش عملکرد مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی ایران.