اینترنت با مغز ما چه می کند؟
زیبا منفردزاده
«طی چند سال گذشته همواره حس ناخوشایندی داشتهام که کسی یا چیزی دارد مغزم را دستکاری میکند. سابقاً راحت غرق مطالعهی کتاب یا مقالهای بلند میشدم. اما اخیراً یکی دو صفحه که میخوانم، حواسم پرت میشود. مطالعهی عمیق که سابقاً خیلی طبیعی اتفاق میافتاد، حالا کشمکشی سخت شده. احساس میکنم دلم برای مغز قدیمیام تنگ شده!»
این جملات که احتمالاً بیانگر وضعیت کنونی اکثر ماست، نقلقولهایی از نیکلاس کار، نویسنده و متفکر حوزه فناوری، است. او در کتاب «اینترنت با مغز ما چه میکند؟» با تکیه بر مطالعات و یافتههای علمی و تاریخی، تأثیر شناختی اینترنت بر ذهن را بررسی میکند.
در گذشته تصور بر این بود که مغز انسان در کودکی نرم و انعطافپذیر است و با رسیدن به بزرگسالی، قابلیت انعطاف خود را از دست میدهد. امروزه عصبشناسان به این نتیجه رسیدهاند که مغز در تمام عمر انعطافپذیری خود را حفظ میکند و سلولهای عصبی متناسب با تجارب و محیط تغییر میکنند. مغز همواره در واکنش به تجربیات و رفتارهایمان در حال تغییر است.
هر فناوری فکری شامل نوعی اخلاق فکری است؛ اخلاق فکری پیامیست که یک رسانه یا ابزار به ذهن و فرهنگ کاربرانش منتقل میکند. در ارتباط با تأثیر فناوری بر شکلگیری تمدن، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: نخست، ابزارگرایان هستند که ابزارها را صرفاً دستساختههایی خنثی تلقی میکنند که در خدمت اهداف ما هستند و در مقابل، جبرگرایان بر این باورند که این ابزارها هستند که انسان را کنترل میکنند.
امروزه ما جای ابزارهای ویژه و متنوعمان را به یک ابزار همهمنظوره دادهایم؛ اینترنت! تعاملپذیری، جستجوپذیری و چندرسانهایبودن از جمله ویژگیهایی است که ما را مجذوب اینترنت کرده است: «ما دوست داریم حس کنیم به همه چیز متصلیم و از اینکه این اتصال قطع شود، متنفریم».
این رسانهی چندمنظوره و جذاب نه فقط روش زندگی و ارتباطات بلکه مغز ما را فوراً و عمیقاً تغییر میدهد. اینترنت قدرتمندترین فناوریِ تغییردهندهی ذهن است که تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است.
اما اینترنت چگونه باعث تغییر در فرایندهای ذهنی ما میشود؟ بر اساس یافتههای عصبشناسان، الگوهای فعالیت مغز هنگام مطالعهی کتاب و جستجو در اینترنت با هم تفاوت دارند؛ در هنگام خواندنِ کتاب، قسمتهایی از مغز فعال میشود که با زبان، حافظه و پردازش بصری سروکار دارند. در زمان استفاده از اینترنت، تصمیمگیری و حل مسئله بیشتر است. ارزیابی لینکهای مختلف و تصمیمهای حرکتی مرتبط، مغز را از تفسیر متن بازمیدارد و این امر باعث تغییر مسیر انرژی ذهن میشود و رفته رفته مطالعهی عمیق را دشوارتر میشود. اینترنت به ما امکان دسترسی سریع به حجم وسیعی از اطلاعات را میدهد. اما در عوض توانایی درک عمیق یک موضوع و ساختن مجموعهای غنی و ویژه از ارتباطات در ذهنمان را نابود میکند.
این کتاب ما را دعوت میکند که در کنار قابلیتهای فراوان اینترنت، به تأثیرات تضعیفکننده و مضر آن هم توجه کنیم. کتاب حاضر با ترجمه سلیس و شیوای محمود حبیبی از سوی نشر گمان به بازار کتاب عرضه شده است.