- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

اعتماد سیاسی، واژه‌ای در دور دست‌ها، یادداشتی از زاهده سهرابی

اعتماد سیاسی، واژه‌ای در دور دست‌ها

زاهده سهرابی

کارشناسی‌ارشد علوم سیاسی

اعتماد عامل اصلی برقراری پیوند میان انسان‌هاست و همان‌طور که در رابطه بین مادر و نوزاد و اعضای خانواده، مهم‌ترین نقش را بازی می‌کند، در میان آحاد جامعه و روابط متقابل میان آنها نیز اهمیت دارد. اصولاً هیچ رابطه‌ای بدون اعتماد شکل نمی‌گیرد. یکی از انواع اعتماد، اعتماد سیاسی است که به رابطۀ دولت و مردم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازد. اعتماد سیاسی یکی از کارکردهای مهم و عمده سرمایه اجتماعی است. به عبارت دیگر اگر سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کند، اعتمادسیاسی هم افزایش پیدا می‌کند؛ چون بین سرمایه اجتماعی و اعتماد سیاسی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد.

اعتماد حاصل صداقت در رفتار است و اگر صداقت رفتاری وجود نداشته باشد، اعتماد نیز از میان می‌رود. پژوهشی که دکتر غلامحسین معتمدی انجام داده است، نشان‌دهنده آن است که میزان بالای اعتماد، برابر با افزایش همکاری خودآگاهانه به شکل تبادل اطلاعاتی مستقیم و همیاری متقابل است و نفوذ اجتماعی را نیز بالا می‌برد. سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی در نبود سرمایه اجتماعی به رشد و توسعه اجتماعی منجر نخواهد شد، یعنی همان وضعیتی که در جامعه امروز شاهد هستیم. درحقیقت نبود اعتماد در جامعه مهم‌ترین عامل عدم توسعه کشور است. درحالی‌که وجود سرمایه اجتماعی که اعتماد، مهم‌ترین نقش را در آن بازی می‌کند، حتی در غیاب سرمایه اقتصادی و انسانی می‌تواند درجه‌ای از رشد و توسعه را تضمین کند. از طرف دیگر، اعتماد در عملکرد سازمان‌ها که واحدهای اجتماعی محسوب می‌شوند، نقش مهمی در کارآیی سازمانی ایفا می‌کند. در عرصه اقتصاد هم مطالعات، نشان‌دهنده نقش کلیدی اعتماد در شاخص‌های اقتصادی است. اعتماد یکی از مهم‌ترین عوامل پیش‌بینی‌کننده افزایش یا کاهش درآمد سرانه است. همچنین، عاملی است که موجب کاهش هزینه اقتصادی سرمایه‌گذاری‌ها می‌شود، کسب و کارهای جدید به وجود می‌آورد و بیکاری را کاهش می‌دهد.

بروز بی‌اعتمادی و فقدان صداقت رفتاری به معنی کاهش سرمایه اجتماعی است. روند رشد و توسعه هم بدون سرمایه‌ اجتماعی امکان‌پذیر نیست. نقش اعتماد در پیش‌بینی‌پذیری و آینده‌نگری نیز مهم است. بنابراین، در جامعه‌ای که تحت تسلط بی‌اعتمادی است، آینده‌نگری و برنامه‌ریزی درازمدت جامه‌ عمل نمی‌پوشد. اگر می‌گویند جامعه ایران جامعه کوتاه‌مدت یا به قول «دکتر کاتوزیان» جامعه کلنگی است، به همین موضوع برمی‌گردد. تعبیرهایی مانند بساز و بفروش و از آن رایج‌تر بزن و در رو هم نشان‌دهنده همین امر است. کمبود اعتماد در کنار کاستی عقلانیت و فقدان آینده‌نگری، افق‌های فکری جامعه را محدود می‌کند. می توان بر نقش اعتماد به‌عنوان قلب نظم اجتماعی و اهمیت آن در تعاملات اقتصادی نیز اشاره کرد؛ لذا زوال اعتماد درنهایت به زوال نظم اجتماعی و فروپاشی آن می‌انجامد. از سوی دیگر، بی‌اعتمادی در سپهر سیاسی چه در درون و چه در ارتباط با بیرون به نوبه خود، قرارداد اجتماعی را نقض خواهد کرد. پژوهش‌های فراوانی درباره اعتماد اجتماعی در گذشته صورت گرفته است. آنچه از مجموع این تحقیقات نمایان است، این است که اعتماد اجتماعی در بین مردم وضعیت مطلوبی ندارد. محققان، اعتماد بین شخصی و گروهی در ایرانیان را در سطح بالا و اعتماد در سطح میانی و نهادی یا عام را در حد متوسط و پایین‌تر از آن و در حال فرسایش ارزیابی کرده‌اند.

وقوع برخی اتفاقات در جامعه امروز ایران مؤید این موضوع است که اعتماد اجتماعی در جامعه ایران نسبت به گذشته کاهش یافته است. هرچند بخشی از این کاهش ناشی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی و تغییر جامعه از یک جامعه سنتی به مدرن و سست‌شدن پیوندهای اجتماعی بین افراد در طول سالیان گذشته است؛ اما نباید فراموش کرد که کاهش اعتماد در سطح کلان زاییده کارایی ‌نداشتن نهادها و سازمان‌ها و زیرمجموعه‌هایی است که در حیطه این سازمان‌ها قرار دارند. مواردی از قبیل فسادهای کلان مالی نظیر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، فساد‌های مالی در پرونده بابک زنجانی یا پروژه شاندیز و ماجرای مفقودشدن دکل نفتی و حقوق‌های نامتعارف مدیران، نمونه چنین ناکارایی‌ای در سیستم نظارتی است. همچنین، تخلفات مالی، مدارک تحصیلی جعلی و محکومیت برخی از کارگزاران حکومتی و منسوبان آنها، نمونه‌هایی از این دست است که می‌تواند آسیب جدی به کلیت اعتماد اجتماعی در سطح جامعه وارد کند. کاهش اعتماد اجتماعی می‌تواند معلول عواملی از قبیل افزایش فاصله طبقاتی، نابرابری، تبعیض، بی‌عدالتی و همچنین فقدان امنیت اجتماعی و روانی و فساد اداری نیز باشد؛ عواملی که باعث گسترش تضاد و سست‌شدن پیوندهای اجتماعی بین افراد و گروه‌های اجتماعی می‌شود. هرچقدر این موارد پررنگ‌تر باشند، اعتماد اجتماعی کم‌رنگ‌تر خواهد شد.

مسئولیت‌پذیری در جامعه را باید به طریقی افزایش داد و تنها راه آن حضور و ورود مردم و مشارکت دادن آنها در کارها است. دکتر اصغر مهاجری استاد دانشگاه اعتقاد دارد که اعتماد اجتماعی از نان شب واجب‌تر است؛ اما می‌گوید که دولت‌های اخیر به رغم شعارهای بسیار زیبا نتوانسته‌اند اعتماد اجتماعی در میان اقشار مختلف جامعه را تقویت کنند. او علت این امر را عدم عدالت اجتماعی و برابری اجتماعی می‌داند.