- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

شمایلِ طبقه مُرفه؛ تأملی بر مفهوم مُد و زیبایی و جایگاه آن در جوامع مصرفی

تأملی بر مفهوم مُد و زیبایی و جایگاه آن در جوامع مصرفی، با نگاهی به نمایش «پروتز یا مصیبت های خانواده ی آقای قدوسی» نوشته و کار رضا مختارزاده

شمایلِ طبقه مُرفه

قاسم تنگسیرنژاد

 

دنیس دیدروت

«گوشواره های شناور و نوار های آویزان و حمایل دوشیزگان ما، توری های نازک، منگوله ها و گره های سنگین             یونیفرم ها، انبوه زنجیر هاو صلیب ها، پرهای تزیینی، بند ساعت های مچی، چادر ها و شنل های مواج، تمام این وسایل توسط فانتزی مبتکرانه ای به کار گرفته شده اند تا نه تنها وجود ما را در تمام جوانب گسترش بدهند، بلکه فریب مطلوبی را ایجاد کنند که این خود ما هستیم که شناور است و مواج و درون تمام این ضمایم پیچ و تاب می خورد و با آهنگی موزون بالا و پایین می رود و جایی که در حقیقت فاقد هرگونه احساسی است، حتی همین فقدان را نیز تامین می کند و در بافت ظریف توری های آویزان ما را وادار می کند که این گونه بیاندیشیم  که ما از این حرکت آونگ سان آن آویزان شده ایم و در آن شریک هستیم.»

هرمان لوتز

 

در سال ۱۸۸۳، لیدی پاجت اظهار داشت : «دلیل اینکه چرا اکنون مُد ها تا این اندازه سریع تغییر می کنند این است که آنها در آن واحد در تمام اقشار و لایه های جامعه گسترش می یابند و متداول می شوند و در نهایت رو به زوال می گذارند.» اما سوالی که در نظر لیدی پاجت مطرح می شود این است که چرا مُد ها خیلی سریع متداول می شوند و خیلی زود به زوال می روند؟ در اینجا گئورگ زیمل پاسخ جالب توجهی می دهد. این جامعه شناس آلمانی معتقد است : «درست به محض اینکه طبقات پایین تر شروع به کپی برداری سبک های خود می کنند … طبقات بالاتر از آن سبک رو بر می گردانند و سبک جدیدی را اتخاذ می کنند که در عوض آن ها را از توده ها متمایز می کند و از این رو این بازی با خوبی و خوشی ادامه می یابد.» در این گزاره، طبقات بالا (مرفه) هرگز نمی خواهند در توده ها (طبقات پایین) ادغام شوند، در نتیجه همواره سعی دارند مرزهای مشخصی را تعریف و از آنها مراقبت کنند. یکی از این مرزهای مهم – که به شدت نمایان هست – مسئله ی لباس می باشد. لذا طبقه مرفه به سرعت مطابق با مُد های روز به پیش می روند تا همواره فاصله خود را از توده ها حفظ کنند. در اینجا به طور واضح می بینیم یکی از دغدغه های مهم خانواده ی آقای قدوسی در «پروتز» این است که در این کورس از بقیه عقب نمانند. این مدل رفتاری بیش از همه در شخصیت های پری (مادر خانواده)، پریسا (دختر خانواده) و افرا (پسر خانواده) تجلی می یابد. در جایی از نمایش، پریسا به محض اینکه متوجه می شود مدل لباسی که بر تن دارد، قبلا توسط دختر یکی از زنان همسایه در یک مهمانی استفاده شده بود، از لباس اش «متنفر» می شود. همچنین در صحنه ای از نمایش، پری در مواجهه با زنان همسایه، در مباحثه ای شدید درباره توان سبقت گرفتن او در این حوزه استدلال های متعددی می آورد و درنهایت سرمست از پیروزی در این مباحثه، از صحنه بیرون می رود. افرا در صحنه ای از نمایش اعلام می کند بدون لباس هایش قادر به ادامه حیات نیست. مسئله ای که افرا به شکلی واضح با رفتار خود نیز به آن صحه می گذارد. او تمامی درآمد حاصل از کار در یک بوتیک لباس فروشی را صرف خرید لباس های مارک می کند و ریالی از آن را به چیز دیگری اختصاص نمی دهد. لاجرم این سطح از وسواس جنون وار راجع به سرعت استفاده از مد روز، تنها با تعمق در نظریه زیمل قابل فهم خواهد بود.

 

 

پی نوشت :

منابع :