|پیام ما| با فرونشستن زمینِ زیر پای میلیونها نفر در کشور، موجی از هشدارها از درون و بیرون کشور بهپا خواسته است. در هفتههای اخیر، سه رسانه معتبر ایتالیایی به بررسی ابعاد بحران فرونشست در تهران و البته سراسر ایران پرداختند؛ پدیدهای نگرانکننده که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ نه در خیابانهای فرورفته تهران، نه در نگاه رسانههای جهانی. بحران تا حدی گسترش یافته است که بهگفته یکی از کارشناسان ایرانی مرکز علوم زمین پوتسدام، «دیگر قابلحل نیست»، مگر با تغییر الگوی توسعه و طراحی مدلی ۵۰ساله در راستای پایداری. در ادامه به محتوای سه گزارش مورد بحث در «Renewable Matter» مجلهای تخصصی در حوزه اقتصاد چرخشی و نوآوریهای پایدار، «لیبرو تکنولوژیا» مجله آنلاین فناوری و همینطور روزنامه آنلاین «ایل پست» میپردازیم که فرونشست زمین در ایران را فراتر از فاجعهای محیطزیستی، نشانهای از بحرانی عمیقتر میدانند که باید فوراً برای مقابله با آن وارد عمل شد.
فرونشست ایران، از آنجا در نگاه رسانههای بینالمللی، و بهویژه رسانههای ایتالیایی، اهمیت یافته که نشانهای آشکار از تخریب گسترده منابعطبیعی و البته هشداری جدی درباره پیامدهای مدیریت ناپایدار آب در یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان است. برای کشوری همچون ایتالیا، که خود با چالشهایی چون بحران اقلیمی، کمآبی و فرسایش خاک روبهروست، بررسی وضعیت ایران از منظری فراتر از مرزهای ملی، بهمعنای درک زنجیرهای از تأثیرات منطقهای و جهانی است.
گزارش اول؛ بهای پنهان آب
تازهترین گزارش منتشرشده درباره فرونشست زمین در تهران و دیگر نقاط ایران، مربوط به ۲۳ مه (برابر با سوم خردادماه جاری) است. «مارکو رانکیاری» در مجله Renewable Matter، وضعیت فرونشست را اینطور وصف کرده است: تهران در حال فرو رفتن است، بههمراه بخش بزرگی از ایران. این، استعارهای از بحران سیاسی و محیطزیستی کشور نیست، بلکه واقعیتی عینی است. بهسبب برداشت بیشازحد آب از سفرههای آب زیرزمینی، که با کمآبیای ساختاری و دائمی تشدید شده است، زمین در بخشهای گستردهای از پایتخت سالانه تا ۳۰ سانتیمتر فرومینشیند و این روند، ساختمانها و زیرساختها را تهدید میکند. وضعیت، در کنار دیگر مشکلات محیطزیستی که بر شهر سنگینی میکند، چنان بحرانی شده است که رئیسجمهور پزشکیان بار دیگر ایدهای قدیمی -و البته بعید- را مطرح کرده است: انتقال پایتخت به سواحل دریای عمان.
ترکهایی که بر ساختمانها و خیابانها میافتد، پنجرهها و درهایی که دیگر بسته نمیشوند، و تعمیرات پیدرپی شبکه راهآهن؛ اینها برای سه میلیون نفر از میان جمعیت ۱۲ میلیون نفری ساکنان کلانشهر تهران صحنههایی آشناست و برای ۳۵۰ هزار نفری که در مناطق آسیبدیدهتر زندگی میکنند، تجربهای تقریباً روزمره.
فرونشست، پایینرفتن سطح زمین بر اثر فشردگی بخشی از لایههای زیرین خاک است که عمدتاً بهدلیل بهرهبرداری بیشازحد از سفرههای آب زیرزمینی رخ میدهد. این پدیده از حدود سی سال پیش ادامه داشته، اما اکنون شتاب گرفته است: سالانه ۱۸ سانتیمتر و در برخی نقاط با بیشنیه بیش از ۳۰ سانتیمتر. این پدیده، بهویژه شهریار در شمالغرب تهران را (منطقهای با کاربری کشاورزی) در بر گرفته است و همچنین، جنوبغرب
تهران را، از جمله محلههای تاریخی و پرجمعیتی مانند یافتآباد. فرونشست، فرودگاه بینالمللی، ۱۴ ایستگاه مترو و خطوط مهم راهآهن را هم تحتتأثیر قرار داده است.
«مهدی معتق»، از مرکز علوم زمین هلم هولتز در آلمان که از کارشناسان برجسته مسئله فرونشست در ایران بهشمار میآید، توضیح میدهد: «میزان آسیب به ویژگیهای ساختمانها و جنس زمین بستگی دارد. پیامدهای این پدیده، لزوماً در جاهایی که فرونشست بیشتر است، شدیدتر نیست. شیب ناشی از نشستهای نامتوازن میان زیرساختها و مناطق اطراف، نقشی به همان اندازه مهم ایفا میکند.» در کل، دلایل فرونشست میتواند متعدد باشد؛ از تراکم طبیعی رسوبات گرفته تا وزن ساختمانها و استخراج هیدروکربنها. اما علت اصلی، برداشت بیشازحد آب است و در تهران عملاً تنها عامل همین است. امروزه سفرههای آب زیرزمینی پایتخت بهشدت توسط بخش کشاورزی، صنعت و چاههای مصرف خانگی بهرهبرداری میشوند، درحالیکه تجدید این منابع بهدلیل سیمانکاری و ساختوساز بیشازحد، با مانع روبهرو است. با اینکه کشاورزی سهم اندکی در تولید ناخالص داخلی شهر دارد، بدون تردید بیشترین مسئولیت در این زمینه را برعهده دارد.
فرونشست زمین و کمبود آب، تنها بحرانهای محیطزیستی پیرامون پایتخت نیستند. تهران در منطقهای با خطر لرزهخیزی بسیار بالا واقع شده است. موقعیت آن در ارتفاع بیش از هزار متری از سطح دریا، در ناحیهای نیمهخشک، همراه با رشد بیضابطه شهر و ترافیک سنگین ناشی از آن، تهران را به یکی از آلودهترین پایتختهای جهان بدل کرده است. ترکیبی از این عوامل باعث شد دولت در اسفند گذشته، بار دیگر پروژهای را مطرح کند که از زمان انقلاب ۵۷ در رؤیاها پرورانده میشد: انتقال پایتخت به منطقه مکران، در موقعیتی راهبردی در سواحل جنوب. دراینصورت، پس از اندونزی، ایران دومین کشوری خواهد بود که بهدلیل فرونشست، پایتخت خود را جابهجا میکند.
رانکیاری دراینباره مینویسد: «با توجه به هزینههای هنگفت و این واقعیت که آب شیرین حتی در نواحی سواحلی نیز کمیاب است، این ایده در حال حاضر چندان واقعبینانه بهنظر نمیرسد. بااینحال، تصویری که خود مقامات از تهران غیرقابلسکونت ترسیم میکنند، ضرورت تدوین برنامههای عملیتر برای مقابله با وضعیت موجود را برجسته میکند.»
آمارهایی از فرونشست
این گزارش در ادامه به این اشاره میکند که فرونشست زمین در ایران، فقط محدود به تهران نیست بلکه گستره بسیار وسیعتری را در بر میگیرد. این کشور از نظر وسعت مناطق درگیر و سرعت فرونشست، در میان پنج کشور نخستی است که بیشترین آسیب را از این پدیده دیدهاند. براساس پژوهش تازهای که معتق یکی از نویسندگان آن است، فرونشست ۳٫۵ درصد از مساحت کشور را تحت تاثیر قرار داده است: ۵۶ هزار کیلومترمربع، که در سه هزار کیلومتر مربع از آن، نرخ فرونشست بیش از ۱۰ سانتیمتر در سال است.
این نواحی در مقایسه با کل وسعت کشور ممکن است کوچک بهنظر برسند، اما درواقع بخشهایی از دشتهای مرکزی ایراناند که همزمان پرجمعیتترین و پُربازدهترین مناطق کشور بهشمار میروند؛ با ۱۴ میلیون نفر جمعیت (یعنی یکپنجم جمعیت ایران) و بخش عمدهای از تولیدات کشاورزی و صنعتی. حدود ۱۵ درصد خطوط راهآهن و هشت فرودگاه از میان ۶۱ فرودگاه متوسط کشور نیز در معرض خطر قرار دارند. نشست زمین حتی به مکانهایی باارزش تاریخی بیمانند، همچون تختجمشید، آسیب میزند.
بهگفته مهدی معتق، «تمام ایران درگیر این پدیده است، چون همه مناطق توسعهیافته در حال فرورفتناند. این میان، فقط استان گیلان، از این وضعیت در امان مانده است». او با این گفتهها میافزاید: «دلایل اصلی فرونشست و کمبود آب در ایران، همگی انسانیاند؛ اما تغییراقلیم آنها را تشدید خواهد کرد. بحران تا حدی گسترش یافته که بهنظر من، دیگر واقعاً قابلحل نیست.»
همانند تهران، این پدیده بیش از هر چیز با بخش کشاورزی در ارتباط است، بهویژه در مناطقی که کشتهای سودآور اما پُرآببر رواج دارد: در رفسنجان، که به پستههایش شهرت دارد، زمین سالانه بیش از ۳۷ سانتیمتر فرومینشیند.
نشانگری برای بحران آب
فرونشست همچنین نشانگری هشداردهنده از روند تدریجی خالیشدن سفرههای آب زیرزمینی در کشور است. بنا بر آنچه در مطالعه مهدی معتق آمده، هر سال بیش از ۱٫۷ میلیون مترمکعب آب از سفرهها ناپدید میشود. گزارشگر Renewable Matter اضافه میکند که عواملی همچون اقلیم خشک، انزوای سیاسی و شعار خودکفایی کشاورزی، این وضعیت را وخیمتر کردهاند.
معتق توضیح میدهد: «راهحلهای فناورانه میتوانند کمککننده باشند، اما پیش از هر چیز باید الگوی توسعه تغییر کند؛ از الگویی مبتنیبر بهرهبرداری از منابع، به الگویی مبتنیبر پایداری گذر کنیم. این نیازمند سیاستگذاریها و مدلهای اقتصادی تازهای برای توسعه کشاورزی است، مدلهایی که نه بر ۵ یا ۱۰ سال آینده، بلکه بر ۵۰ یا ۱۰۰ سال آینده تمرکز داشته باشند.» او با حسرتی آشکار میگوید: «اما چنین برنامههایی هنوز در کار نیست.»
فرونشست پدیدهای جهانی است: بیش از دو میلیارد نفر بر زمینهایی زندگی میکنند که سالانه بیش از نیم سانتیمتر فرو مینشیند و بیشترین تمرکز این مناطق در شرق آسیا است (در چین، ۴۵ درصد مناطق شهری و یکسوم جمعیت تحتتأثیر قرار دارند). در مناطق ساحلی و دلتای رودها، آثار این پدیده با بالا آمدن سطح اقیانوسها در هم میآمیزد و خطر سیلاب و آبگرفتگی را بهشدت افزایش میدهد.
این گزارش در بخشی دیگر آورده است: «درحالیکه این پدیده در ایران تاوان خود را میگیرد، در آنسوی دیگر صفحه شطرنج ژئوپولیتیکی، ایالات متحده دریافته که ۲۵ مورد از ۲۸ منطقه شهریِ بزرگ این کشور درگیر فرونشست هستند. وقتی زمین زیر پا میلغزد، حتی دشمنان دیرینه نیز در یک جبهه قرار میگیرند؛ یا دستکم باید اینطور باشد.»
گزارش دوم؛ این نه افسانه است، نه اغراق
پیش از این گزارش مفصل که بر پیامدهای اجتماعی، سیاسی و تاریخی فرونشست تکیه دارد، گزارش لیبرو تکنولوژیا (Libero Tecnologia) در ۱۷ مه (۲۷ اردیبهشت) به توضیح علمی و این پدیده پرداخت و از سوی دیگر، توجه بیشتری به آسیبپذیری زیرساختهای شهری از جمله خطوط لوله، راهآهن، و ساختمانها نشان داد و جنبههای مهندسی آن را بررسی کرد.
«والنتینا لورتلی» در این گزارش با تیتر «جایی در جهان هست که در خود فرو میرود»، مینویسد: «هر سال، بخشهایی از پایتخت ایران چندین سانتیمتر پایینتر میرود. این نه افسانهای شهری است و نه بزرگنمایی صرف: تهران واقعاً در حال فرورفتن است و این پدیده نامی مشخص و نگرانکننده دارد که اغلب در گفتوگوهای عمومی دستکم گرفته میشود. ما با فرونشست سروکار داریم، فرایندی زمینشناختی که میتواند کلانشهرها را به مناطقی ناپایدار و خطرناک بدل کند. فرونشست زمین در تهران امروزه یکی از شدیدترین موارد در جهان است؛ پدیدهای که اثرات آن از همین حالا بر محیط شهری، زیرساختها و حتی میراث تاریخی نمایان شده است.»
گزارش سوم؛ نگرانی از خروج آثار تاریخی از فهرستهای جهانی
دوم ماه مه (برابر با ۱۳ اردیبهشت) گزارش دیگری در ایل پست (Il Post)، رسانه خبری و تحلیلی ایتالیایی منتشر شده که باز هم به همین موضوع میپردازد و تأثیرات آن بر زیرساختها، ساختمانها و مناطق تاریخی مانند تختجمشید را بررسی میکند و میگوید: «آسیبهایی در شماری از مهمترین محوطههای باستانی ایران، مانند تختجمشید، ثبت شدهاند که یکی از پنج پایتخت نخستین امپراتوری پارسی با قدمت حدود ۲۵۰۰ سال است. فرونشست زمین باعث ایجاد ترکها و شکافهایی در ویرانههایی میشود که ذاتاً نیز شکنندهاند و همین امر، نگهداری از آنها را دشوارتر و پرهزینهتر میسازد. بسیاری از محوطههای ایرانی در فهرستهای جهانی یونسکو ثبت شدهاند؛ اما درصورت رعایتنشدن استانداردهای حفاظتی، ممکن است از این فهرستها خارج شوند که این خود، ضربهای به صنعت گردشگری خواهد بود.»
این گزارش همچنین به چالشهای ناشی از کمآبی، تغییراقلیم و تحریمهای بینالمللی اشاره دارد و برنامههای دولت برای کاهش مصرف آب تا سال ۲۰۳۲ را مورد بحث قرار میدهد؛ از جمله نقشه راه آب و سند بهرهوری: «فرونشست پدیدهای نسبتاً شایع در بسیاری از نقاط جهان است که یکی از راههای مهار آن، تنظیم برداشت منابع آب زیرزمینی است تا با جلوگیری از برداشت بیشازاندازه، پشتیبانی طبیعی زمین از بین نرود و سطح زمین دچار نشست نشود. در حالت معمول، بارش باران میتواند سطح آب سفرههای زیرزمینی را تقریباً ثابت نگه دارد؛ اما ایران سالهاست که با دورههای طولانی خشکسالی، از جمله در نتیجه تغییراقلیم، روبهرو است. برایناساس، برداشت از آبهای زیرزمینی بسیار بیشتر از آن چیزی است که از راه بارش و چشمهها جبران شود.» در ادامه با اشاره به مطلب اخیر فایننشالتایمز در همین مورد، آمده است: مطالعات و تحلیلها نشان دادهاند ریشههای فرونشست، پیش از هر چیز، به مدیریت ناهماهنگ و کمدقتِ گسترش کشاورزی و توسعه شهری در ایران بازمیگردد. بسیاری از شهرها بدون طرحهای جامع و مناسب، با شتاب رشد کردهاند و در همین حال، مجوز کشت در مناطقی که از دیرباز کمبار بودهاند، به افزایش مصرف آب انجامیده است.
ایل پست در آخر با تأکید بر اینکه افزایش خشکسالی در دهههای اخیر، بر اثر تغییراقلیم، اوضاع را وخیمتر کرده است و تحریمهای بینالمللی نیز فرصتهای اقتصادی لازم برای مقابله با این بحران را محدودتر کردهاند، به نقشه راه آب میپردازد: «دولت ایران طرحی برای کاهش مصرف آب در بخشهای کشاورزی و صنعتی تا سال ۲۰۳۲ در نظر گرفته است که برپایه آن، برداشت سالانه آب باید ۴۵ میلیارد مترمکعب کاهش یابد. بااینحال، روشن نیست این طرح در عمل شدنی باشد یا نه؛ بهویژه اگر قرار باشد بیشازاین به بخش تولیدی ایران که پیشاپیش زیر فشار تحریمهاست، آسیب وارد کند.»