آتما سگ من است

(درنگی بر جهان داستانی صادق چوبک)–اکبر قناعت زاده- چوبک نویسنده ای است که می کوشد در آثارش زندگی اقلیمی مردم خود را بازگو نماید که تا حد زیادی از این منظر موفق عمل کرده است. طنزی گزنده دارد که ...

بازنمایی بدبختی در آثار چوبک

بازنمایی بدبختی روزمره در آثار چوبک -نی نا غریب زاده* – حالا دیگه عوض همه چی زلزله میاد.نه شب خواب داریم،نه روزآروم.همش ترس و دلهره. هی زلزله،هی زلزله.خودمون زندگی آروم و بی سر خری داشتیم که ای...

روایت صادق چوبک از«کودک آزاری»

روایت صادق چوبک از«کودک آزاری» فریبا حاج دایی* -کودک آزاری به رفتارهایی گفته می شود که از سوی افراد دیگر، به خصوص بزرگسالان، نسبت به کودکان انجام می گیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی آن ها آسیب می...

گفت و گوی هامون با ابوتراب خسروی، نویسنده و داستان نویس جنوبی...

دراماتیزه کردن کلام آدم های طبقه فرو دست، گرایش ناتورالیستی به کارهای چوبک می دهد هامون:رضا شبانکاره- ابوتراب خسروی، نویسنده و داستان نویس نام آشنای جنوبی کشور ماست. اسفار کاتبان،رود راوی و ملکان عذا...

زن ستیزی چوبکی

می نا دُرعلی* – در آثار چوبک” زن ستیزی” به عنوان یک پدیده ی اجتماع های سنتی و یک ناهنجاری فردی پرداخت شده است. پرداختی از سر تیزبینی و تسلط بر خوی مردانه ی اجتماع و فرد. چوبک با پرد...

عکس نوشت:کهنسالی

کهنسالی بسی دشواری ها در پی دارد؛ اما لطف های ویژه خود را نیز داراست و یکی از ان ها قشر محافظی از فراموشی، خسته گی و سرسپرده گی است که میان ما و مشکلات و رنج هایمان شکل می گیرد. این حالت ممکن است به ...

عکس نوشت-صادق چوبک

هامون: از صادق چوبک، همواره در کنار نام های صادق هدایت، بزرگ علوی از او به عنوان پیشگامان ادبیات داستانی مدرن فارسی یاد می شود. عده یی سعی دارند او را به مکتب ناتورآلیسم (طبیعت گرایی) که آثاری مبتنی ...

این انسان شناسی فرهنگ

در معرفی وبسایت «انسان شناسی و فرهنگ» www.anthropology.ir هامون: وبسایت انسان شناسی و فرهنگ این جمله ی اریک ولف را شعار خود قرار داده است:« انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته ...

“من نمی خواهم بشنوم”

برشی از نمایشنامه ی “پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی“ دورا: می خواین براتون تعریف کنم چه جوری بهم تجاوزکردن؟ کیت: نه دورا. دورا: چرا، می خواین براتون تعریف کنم چه جوری بهم تجاوز کرد...

عکس نوشت: شازده کوچولو

“آخ، شهریار کوچولو! این جوری بود که من کَم کَمَک از زندگیِ محدود و دل‌گیر تو سر درآوردم. تا مدت‌ها تنها سرگرمیِ تو تماشای زیباییِ غروب آفتاب بوده. به این نکته‌ی تازه صبح روز چهارم بود که پی برد...